در دنياي امروز دادهها و اطلاعات به عنوان ثروت سازماني محسوب گشته و همواره شركتها و سازمانهاي بزرگ و موفق دنيا به دنبال استفاده مناسبتر و تجاريتر از اين منابع مجازي ميباشند. از سوي ديگر با پيچيده شدن محيطهاي كسب و كار، ماهيت و حجم دادههاي سازماني بسيار متفاوت شده و نگاه يكپارچه و مديريتي به آنها ضروري ميگردد. يكي از راهحلهايي كه اخيراً در اين زمينه اتخاذ شده است، ايجاد يك نظام حاكميت داده (Data Governance) ميباشد. حاكميت داده، سيستمي از اختيارات و مسئوليتهاي تصميمگيري براي فرآيندهاي مرتبط با اطلاعات است كه براساس مدلهاي از پيش تعيين شده اجرا ميشود و تعيين ميكند كه چه فردي ميتواند چه اقدامي را بر روي چه اطلاعاتي، در چه زماني و تحت چه شرايط و به چه روشي انجام دهد.
همانطورکه وجود دادهها و اطلاعات به هنگام، صحيح، دقيق و قابل اطمينان نقش حياتي در بقا و توسعه يک سازمان ايفا مينمايد، عدم وجود ويژگيهاي فوق ميتواند تاثيرات و عوارض نامطلوبي به همراه داشته باشد زيرا هرگاه مبناي تصميمگيري، آمار و اطلاعات نارسا و غلط باشد در اين صورت جز تصميمگيري نادرست نتيجهاي ديگر عايد نخواهد شد و به ميزان اهميت اين تصميمگيري، ميزان پيامد سوء اين آمار و اطلاعات غلط شدت پيدا ميکند. مديران بخشهاي مختلف سازمان براي تصميمات به موقع و صحيح نيازمند در اختيار داشتن اطلاعات توليد شده ميباشند که اين مستلزم اطلاعات دقيق و صحيح و يکپارچه ميباشد. براي مديريت ثمربخش فرآيند توليد و توزيع اطلاعات جهت تهيه آمارهاي لازم، طراحي و استقرار نظام حاكميت دادهها با هدف ايجاد بستر اطلاعاتي جهت فراهم نمودن آمار و اطلاعات صحيح و به موقع که پيشنياز تصميمگيري و برنامهريزي است باید صورت گیرد. اشکالات متعدد در دادهها و اقلام اطلاعاتي موجود در سيستمهاي موجود موجب ميشود که مديران، اطلاعات و گزارشهاي مورد نياز را نتوانند به راحتي بدست آورند.
اصول اساسي حاكميت دادهاي، به زعم موسسه حاكميت داده، به شرح زير ميباشند. اين اصول، در تمامي پروژههاي حاكميت داده برقرار بودهاند:
- يكپارچگي: افراد مختلف درگير در جاريسازي حاكميت داده در يك سازمان، بايد در تعاملات با يكديگر به اصل يكپارچگي پايبند بوده و در رابطه با محركها، محدوديتها، گزينهها و تاثيرات تصميمهاي مرتبط با داده، صادق و متعهد باشند.
- شفافيت: براي افراد مختلف درگير در جاريسازي حاكميت داده در يك سازمان و مميزين آن، شفافسازي شده باشد كه تصميمهاي مرتبط با دادهها و كنترلهاي موردنياز، چه زماني و چگونه در فرايندها وارد ميشوند.
- قابليت كنترل و مميزي: تصميمها، فرآيندها و كنترلهاي مرتبط با حاكميت دادهها، بايد قابل مميزي و نظارت باشند. بدينمنظور، بايد مستندسازي لازم انجام پذيرد.
- مسئوليتپذيري: حاكميت دادهاي، مسئوليت كنترلها، فرايندها و تصميمهاي ميان كاركردي مرتبط با داده را تعريف و تدوين مينمايد.
- حاكمان دادهاي: مسئوليت نظارت بر دادهها در حاكميت دادهاي بايد به يك فرد يا مجموعه واگذار شود كه حاكمان دادهاي ناميده ميشوند.
- كنترل و ايجاد تعادل: حاكميت دادهاي، مسئوليتها را در ميان افراد مختلف بهگونهاي تعريف مينمايد كه تعادل مناسبي بين تيمهاي فني و كسب و كار و همچنين بين افراد مختلفي كه درگير ايجاد و جمعآوري داده، مديريت داده، استفادهكنندگان از داده و كساني كه استانداردها و نيازمنديهاي جديد را تبيين ميكنند، برقرار شود.
- استانداردسازي: حاكميت دادهاي، به معرفي و پشتيباني از استانداردسازي دادههاي سازماني ميپردازد.
- مديريت تغيير: حاكميت دادهاي، از فعاليتهاي مديريت تغيير كنشي و واكنشي براي مقادير دادهاي مرجع و ساختار دادههاي مبنا و فراداده پشتيباني مينمايد.
حاکمیت داده، روي 6 حوزه اصلي تمركز دارد كه عبارت از موارد زير ميباشند:
- راهبرد، استانداردها و خط مشي: در اين حوزه، راهبرد، استانداردها و خط مشي دادهاي سازمان تبيين شده، به تصويب ميرسد و در نهايت نظارت لازم جهت تحقق آن انجام ميپذيرد.
- كيفيت داده: به مباحثي همچون كيفيت، تماميت و قابليت استفاده دادههاي سازمان اشاره دارد. كار ارزيابي كيفيت دادهها را ميتوان از يك برنامه كاربردي يا از يك واحد سازماني شروع نمود. در اين حوزه، جهتگيري اصلي براي كار تعيين ميشود و دادهها مورد نظارت كيفي قرار ميگيرند. همچنين در اين حوزه، وضعيت برنامهها و اقدامات مرتبط با كيفيت دادهها ارزيابي شده و ذينفعان، اختيارات تصميمگيري و مسئوليتهاي افراد تعيين ميگردد.
- امنيت و حريم خصوصي: مباحثي همچون امنيت، حريم خصوصي، مديريت دسترسيها، انطباق با قوانين و مقررات و نيازمنديهاي سازماني و قراردادي و غيره را مورد توجه قرار ميدهد. ممكن است تمامي انواع دادههاي موجود در يك سازمان در اين حوزه مورد توجه نباشند و دادههاي خاص كه نيازمند تامل بيشتري هستند، مورد نظر باشند. براي اين دسته از دادهها، بايد ملاحظات لازم در نظر گرفته شده و روشها و فنون لازم براي محافظت از دادهها اعمال شود.
- معماري و يكپارچگي: اين حوزه، زماني مورد توجه است كه سيستم جديدي وارد سازمان شده باشد كه نياز به برقراري ارتباط و يكپارچهسازي با سيستمهاي موجود داشته باشد. در اين حوزه، بايد از تعريف دادههاي سازگار اطمينان حاصل شده و از استانداردها و خطمشيهاي امنيتي، اطمينان حاصل شود.
- انباره داده و هوش كسب وكار: تمركز اين حوزه بر ايجاد انبارههاي داده و دستيابي به هوش كسب و كار در سازمان است.
- همسويي مديريت: اين حوزه، زماني مطرح ميشود كه مديران در اتخاذ تصميمهاي مديريت روتين خود به دليل تاثيرات احتمالي آن بر ساير حوزههاي عملياتي سازمان دچار مشكل ميشوند. ممكن است مديران بخواهند با دعوت از ساير صاحبنظران، به صورت اجماع و گروهي، تصميم لازم را اتخاذ نمايند، ليكن در مواردي، حتي مشخص نيست كه چه افرادي لازم است تا در جلسات مربوطه، دعوت شوند كه اين حوزه، ميتواند در اين خصوص راهگشا باشد.